نماد مهر

ღ♥ღ از آسمان مهربان تر خدای آسمان است که آنرا گنبد هستی قرار داده است ღ♥ღ

نماد مهر

ღ♥ღ از آسمان مهربان تر خدای آسمان است که آنرا گنبد هستی قرار داده است ღ♥ღ

لبخند حلال
آخرین نظرات
  • ۲۹ شهریور ۹۷، ۲۰:۱۱ - 00:00 :.
    تسلیت

۹ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «امام حسین علیه السلام» ثبت شده است

بر اساس برخی از روایات تربت امام حسین(ع) در روز عاشورا به رنگ خون تبدیل شده بود:

1.انس بن مالک می‌گوید یکی از فرشتگان از خدا اجازه خواست که به زیارت پیامبر(ص) برود. خدا نیز به او اجازه داد. در همان زمان امام حسین(ع) نزد پیامبر(ص) آمد که حضرتشان او را بوسید و در جای خودش قرار داد. آن فرشته به پیامبر(ص) گفت: به زودی امت تو او را به شهادت می‌رسانند. سپس تربتی به آن‌حضرت(ص) نشان داد و گفت زمانی که این تربت به رنگ خون درآمد، علامت آن است که امام حسین(ع) به شهادت می‌رسد. سالم بن ابی جعد می‌گوید آن فرشته میکائیل بود.
2.هنگام خروج امام حسین(ع) از مدینه به سمت کربلا، ام‌سلمه،(همسر پیامبر) به امام(ع) پیشنهاد داد که به سمت عراق نرود؛ زیرا از رسول خدا(ص) شنیده بود که پسرم حسین در زمینى به نام «کربلا» شهید مىشود. همچنین ام‌سلمه مقدارى از خاکی را که پیامبر(ص) به او داده بود به امام(ع) نشان داد. امام(ع) فرمود: به خدا قسم! که شهادت من چنین است و اگر به عراق هم نروم مرا خواهند کشت. سپس امام(ع) محل شهادت خود را به ام‌سلمه نشان داد و مقدارى از تربت آن‌جا را به او داد و فرمود: هر وقت این دو خاک به رنگ خون درآمد، بدان که من کشته شده‏ام. وقتى عصر عاشورا آن دو خاک به رنگ خون درآمدند. ام‌سلمه گریه و شیون نمود. در آن‌روز، هیچ سنگى را بلند نکردند، مگر این‌که زیر آن، خون تازه می‌جوشید.
3.هنگامی که امام علی(ع) بعد از جنگ صفین به سرزمین نینوا رسید، به ابن عباس فرمود: از پیامبر(ص) شنیدم که بعد از جنگ با خوارج به سرزمین کربلا می‌رسی که در آن‌جا حسین(ع) و فرزندانش کشته شده و به خاک سپرده خواهند شد. سپس امام(ع) به ابن عباس فرمود: در این اطراف پشکل آهوی زرد رنگی را پیدا کن. ابن عباس مقداری از فضولات آهو(که البته مانند زعفران خوشبو و خوش‌رنگ بود) را یافت و امام(ع) به او فرمود که هرگاه دیدى اینها به رنگ خون درآمدند، بدان‌که امام حسین(ع) کشته شده و در این زمین دفن شد. ابن عباس می‌گوید: من با دقّت از آنها محافظت می‌کردم و زمانی که خون‌آلود شدند،‌ گریه را آغاز کردم و گفتم: به خدا قسم حسین کشته شده است.
صرف نظر از بررسی سندی روایات یاد شده،‌ باید گفت دست کم این روایات، نشانگر آن نیستند که هر فردی در هر کجا و در طول زمان، قطعه‌ای از خاک کربلا را به همراه داشته باشد، آن خاک در عاشورا خون‌آلود خواهد شد، بلکه شاید این نشانه‌ای بود از طرف معصومان(ع) که تنها به برخی از افراد داده شده است و امروزه نیز شاید این نشانه برای گروهی از اولیای الهی وجود داشته باشد.

 


در تاریخ ذکر شده است که امام حسین علیه السلام، برای رفع مشکل بی آبی، اقدام به حفر چاه کردند ولی دشمن وقتی متوجه این کار شد از ادامه حفر چاه جلوگیری کرد.

مثلا در کتاب «الفتوح» آمده است که:چون این خبر به عبیدالله زیاد رسید در ضمن نامه ای به عمرسعد، از او خواست که نگذارند اهل بیت امام حسین(علیه السلام) به آبی دست پیدا کنند و در نامه اش نوشت: «به من چنان رسانیده اند که حسین(علبه السلام) و یاران او چاه ها حفر کرده و آب بر می دارند، به همین جهت امکان هیچ شکستی برای ایشان نیست، چون بر مضمون نامه مطلع شوی باید که حسین بن علی(علیه السلام) و یاران او را از کندن چاه منع کنی و نگذاری که دنبال آب بگردند.»

مسلم است که دعای حضرت نه تنها درمورد باریدن باران مستجاب میگردید بلکه اگر ایشان برای پیروزی ونصرت خویش نیز دعا میکردند قطعا مستجاب میشد اما پیامبران وامامان معصوم علیهم السلام ملزم بودند که درتمام کارهاوزندگی روزمره خود از ابزار و اسباب عادی استفاده کنند.

امام حسین علیه السلام قدرت داشتند بوسیله اعجاز دشمنان خود را در یک لحظه به کام نیستی ببرند ونیز  میتوانستند از زمین چشمه ای گوارا بجوشانندویا با اذن خدا از آسمان باران ببارانند وخود واصحابش را سیراب نماید ولی اینکار را نکردند چون بنای الهی بر این نبود که در حادثه کربلا از راه معجزه پیروز شوند.

اگر بنا باشد ائمه معصومین علیهم السلام همیشه از نیروهای غیبی استفاده  کننند وبا دیگران برخورد نمایند وحوائج خود را براورده کنند دیگر این مقام باارزشی محسوب نمیشدو  نمیتوانستند الگوی ما باشند. آنها با زحمت بسیار و تلاش وکار زندگی خود را فراهم میکردند وبر مشکلات چیره می شدند .زندگی ائمه معصومین علیه السلام از تمام مردم سخت تر و مشکل تر بود و رنج های بی شماری را در راه رسیدن به خدا و زندگی جاودانه تحمل کردند.

لذا بنای امام حسین علیه السلام بر این بود که در ماجرای عاشورا اسباب غیر عادی را به کار نگیرند.  این کار سبب شد کسانی که قادر به استفاده از اسباب غیر عادی نیستند وظیفه ی خود را در برابر ظلم و ستم بدانند . به همین دلیل آن حضرت در ماجرای عاشورا در خواست فرشتگان و جنیان را برای یاری رد نموده و تمام کارها را به مشیت الهی واگذار کردند. 


1- حرمت امام حسین (علیه السلام) نزد خداوند متعال

از امام زمان (علیه السلام) نقل شده که در مورد امام حسین (علیه السلام) می‌فرمود:

«سلام بر تو، سلام آگاه به حرمت و احترامت».

امام حسین (علیه السلام) هم امام است و هم معصوم و هم دارای فضایل و مناقب بی‌شمار، از آن جمله رسیدن به مقام شهدا و شهید شهیدان، لذا بدین جهت دارای حرمت و احترام ویژه و خاصی نزد خداوند متعال است، و بر ماست که به حرمت او معرفت پیدا کرده و آن را پاس بداریم.


2-امامان از ذریه‌ی امام حسین (علیه السلام)

از امام زمان (علیه السلام) نقل شده که فرمود:

-«سلام بر کسی که امامان از فرزندان اوست».

مطابق روایتی که آمده از خصلت‌ها و خصوصیات امام حسین (علیه السلام) که عوض شهادتش خداوند متعال به او عنایت کرده این که امامت از ذریه‌ی امام حسن (علیه السلام) به ذریه‌ی امام حسین (علیه السلام) منتقل شد و این کرامتی بس بزرگ است که منشأ آن شهادت و فداکاری آن حضرت بوده است.


3-امام حسین (علیه السلام) از اصحاب کساء

از امام زمان (علیه السلام) نقل شده که فرمود:

-«سلام بر پنجمین فرد از آل عبا».

آیه‌ی «تطهیر» که دلالت بر طهارت و عصمت از گناه و سهو و اشتباه و نسیان دارد بر پنج تن آل عبا نازل شد که یکی از آن‌ها حضرت امام حسین (علیه السلام) بوده است.-


4- امام حسین (علیه السلام)، سید شهدا

از امام زمان (علیه السلام) نقل شده که درباره‌ی امام حسین (علیه السلام) فرمود:

«سلام بر سید شهداء».

در طول تاریخ بشریت خیلی‌ها در راه حق و حقیقت و پیاده شدن احکام الهی و مبارزه‌ی با مستکبران به شهادت رسیده و جان خود را فدا کردند ولی کاری که امام حسین (علیه السلام) انجام داد هرگز قابل مقایسه‌ی با دیگران نیست، و لذا هیچ روزی به مانند روز عاشورا نبوده و نخواهد بود، و بدین جهت است که او را سید و سرور شهیدان و شهید شهدا لقب داده‌اند.


5- تقرب به سوی خدا با محبت امام حسین (علیه السلام) و برائت از دشمنان او

از امام زمان (علیه السلام) نقل شده که خطاب به امام حسین (علیه السلام) فرمود:

«سلام بر تو، سلام کسی که... خواهان نزدیکی به خدا با محبت تو، و بیزار از دشمنانت می‌باشد».

تقرب به سوی خدا با محبت و دشمنی است، محبت به اولیای الهی از آن جمله امام حسین (علیه السلام) و بغض و دشمنی نسبت به دشمنان اولیای الهی از آن جمله قاتلان امام حسین (علیه السلام)، و دین هم جز حبّ و بغض حقیقی و به مورد نیست، و این حبّ و بغض است که انسان را پیرو محبوب حقیقی و مخالف افراد پست می‌کند.


6- شفا در تربت امام حسین (علیه السلام)

از امام زمان (علیه السلام) نقل شده که فرمود:

«سلام بر کسی که خداوند شفا را در تربت او قرار داد».

در روایات آمده که خداوند متعال در عوض شهادت امام حسین (علیه السلام) سه امتیاز به او داد که به دیگران نداده است؛ یکی آن‌که شفا را در تربتش قرار داده، و لذا هرگاه مریضی از آن به اندازه‌ی یک نخود به نیّت شفا بخورد به اذن خداوند متعال اگر صلاح باشد شفا پیدا می‌کند.


7-اجابت دعا زیر گنبد امام حسین (علیه السلام)

از امام زمان (علیه السلام) نقل شده که فرمود:

«سلام بر کسی که اجابت دعا در زیر گنبد اوست».

در روایت آمده که خداوند متعال عوض شهادت امام حسین (علیه السلام) به او سه خصلت داده است؛ یکی از آن‌ها اجابت دعا زیر قبّه‌ی ایشان است، اگر مصلحت باشد. و ممکن است که معنای حدیث این باشد که هر دعایی هر جای عالم می‌شود و صلاح است که به اجابت برسد زیر قبه‌ی امام حسین (علیه السلام) به هدف اجابت نایل می‌گردد.


8- سینه زنی در سوگ امام حسین (علیه السلام)

از امام زمان (علیه السلام) نقل شده که خطاب به امام حسین (علیه السلام) فرمود:

«و به خاطر تو حور العین بر سینه زد».

یکی از انواع عزاداری‌ها و سوگواری در مصیبت امام حسین (علیه السلام) سینه زنی یا صورت زنی است، کاری که حتی ملائکه در سوگ امام حسین (علیه السلام) انجام دادند.


9- زنا زاده بودن قاتلان امام حسین (علیه السلام)

از امام زمان (علیه السلام) نقل شده که درباره امام حسین (علیه السلام) فرمود:

«سلام بر کشته شده به دست زنازادگان».

یکی از عوامل شقاوت انسان‌ها و عاقبت به شرّی زنازادگی و زناکاری است، و لذا هنگامی که به تاریخ زندگی سرکردگان لشکر عمر بن سعد و عبیدالله بن زیاد رجوع می‌کنیم پی می‌بریم که بسیاری از آن‌ها این کار بوده‌اند.


 


امام صادق علیه السلام فرمودند :
جدِّ ما حسین علیه السلام هنگامى که به گریه کنندگان خود نگاه مى‏ کند براى آنان استغفار مى‏ کند و از جدّ و پدر و مادر و برادر خویش مى‏ خواهد که آنها هم براى گریه کنندگان و اقامه کنندگان عزاى او استغفار کنند .

منبع : کتاب الکسیر العبادات

 


1)امام حسین (علیه السلام)در روز عاشورا پیوسته ومدام مشغول ذکر لا حول ولا قوه الا بالله بود.


2)امام حسین(علیه السلام ) صبح عاشورا با داشتن موذن مخصوص خودشان اذان گفتند.


3)عروس و دامادی که در روز عاشورا به شهادت رسیدند،وهب وهانیه نام داشتند.هانیه تنها زنی بود که در کربلا به شهادت رسید.


4)اولین زمینی که خداوند آن راقداست بخشید زمین کربلا بود.


5)اولین آبی که خداوند آن را قداست بخشید،آب فرات بود.


6)اولین شخصی که درشب عاشورا،اعلام یاری به ابا عبدالله (علیه السلام )کرد حضرت ابوالفضل (علیه السلام) بود.


7)اولین شهید از خاندان بنی هاشم درروز عاشورا حضرت علی اکبر (علیه السلام ) بود.


8)اولین شخصی که با تربت امام حسین نماز خواند امام سجاد (علیه السلام) بود.

ا

اختیار و آزادی یکی از اسباب و علل جهان است؛ یعنی خداوند خواسته و مقدّر کرده که بشر کارهای خود را به اراده و انتخاب خود انجام دهد، و سرنوشت خویش را رقم زند. این که می گوییم کارهای انسان هم به اختیار او است و هم قضا و قدر الهی دخالت دارد، به همین معنی است که خدا اراده فرموده و مقدّر کرده که بشر در تعیین سرنوشت خود مؤثر باشد. خداوند برای حوادث جهان، علل و اسبابی مقدّر کرده،‌در مورد افعال انسانی،‌عقل و اراده و اختیار از جملة آن اسباب است اما آنچه که انسان با اختیار خود از میان تقدیرهای مختلف برگزیند، قضای الهی است.

 بشر همیشه خود را بر سر چهار راه هایی می بیند و هیچ گونه اجباری که فقط یکی از آن‌ها را انتخاب کند ندارد و سایر راه ها بر او بسته نیست. انتخاب یکی از آن‌ها به نظر و فکر و ارادة او مربوط است؛ یعنی طرز فکر و انتخاب او است که یک راه خاص را معیّن می‌کند، و این همان قضا و قدر الهی خواهد بود.

انسان، عملی را که با غریزه طبیعی و حیوانی او هماهنگ است و هیچ مانعی برای آن وجود ندارد، به حکم تشخیص و مصلحت اندیشی قادر است ترک کند (مانند ترک گناهان) همچنین کاری را که مخالف خواسته‌های او است و هیچ گونه عامل اجبار کنندة بیرونی وجود ندارد، به حکم مصلحت اندیشی و نیروی خرد می‌تواند انجام دهد مانند خوردن دارو و حاضر شدن برای عمل جراحی.


پس تقدیر خداوندی این است که بشر افعال خود را از روی اختیار انجام دهد، نه این که تقدیر او را مجبور سازد.

اما امام حسین(علیه السلام)، با علم و آگاهی و به خاطر رسوا کردن بنی‌امیه و عمل به دستور جدّ بزرگوارش (که سکوت در مقابل حاکم ستمگرِ بدعت‌گذار را جایز ندانسته بود)حاضر نشد با یزید بیعت کند و به جوار خانة خدا پناهنده شد. در آن جا نامه‌های بی‌شمار کوفیان را دریافت کرد و وقتی مکه را نا امن دید، در جواب دعوت مردم کوفه، به سوی آن شهر رهسپار شد، ولی سپاه «عبیدالله» مانع ورود ایشان به کوفه گشت و به اجبار ایشان را به کربلا برد. در آن جا امام را بین دو راه آزاد گذاشت: بیعت ذلیلانه با یزید، یا رو به رو شدن با شمشیرهای سپاه عبیداالله. امام راه دوم را انتخاب کرد. بنابراین راهی که امام برمی‌گزیند، هم اختیاری است و هم تقدیر الهی است و میان تقدیر الهی و انتخاب او نه تنها تضادی نیست، بلکه همخوانی دارند.

حضرت می‌فرماید: «خداوند می‌خواهد مرا کشتة‌سربریده، بناحق و ستمدیده ببیند».

کلام حضرت بیانگر اراده و مشیت خداوند در مورد بندگان اوست. خداوند می‌خواهد همه بندگان رهرو صراط مستقیم باشند. خدا آنان را به پیمودن این راه امر کرده، از آنها پیمان گرفته که رهرو این راه باشید،ولی انسان‌ها را آزاد گذارده که به خواست خدا عمل کنند یا عصیان کرده و راه دیگری در پیش گیرند.


در مورد امام حسین(علیه السلام) هم خداوند می‌خواست بهترین راه را برگزیند که نتیجه و عاقبت آن کشته شدن مظلومانه بود، ولی امام حسین علیه السلام در انتخاب آن راه مجبور نبود.

حضرت خود را آزاد می‌دانست، ولی فقط اراده و خواست خدا را می‌پسندید، زیرا خواست خدا را بهترین سرنوشت و عاقبت می‌دانست.

اگر خداوند بخواهد به صورت اجبار انسان‌ها را به راهی ببرد،‌ مطمئناً به راه ایمان و بندگی اجبار می‌کرد، نه به سوی کفر و گمراهی در عین حال خدا ایمان اجباری را نمی‌پسندد و ایمانی را می‌خواهد که از روی اراده و انتخاب باشد و این ارزشمند است،‌نه ایمان اجباری.

پس خداوند وقتی ایمان جبری نخواهد و ارادة قطعی و تخلف ناپذیرش بر هدایت شدن اجباری مردم تعلق نگیرد، ارادة قطعی او بر کفر کافران و شرک مشرکان تعلق نخواهد گرفت، زیرا چنین اراده‌ای علاوه بر آن که جبر را حاکم می‌کند و مخالف دستور الهی است (که به ایمان امر کرده است) و فرستادن پیامبران را بی فایده می‌کند و...، ظلم می‌باشد اما خداوند از ظلم و ستم پیراسته است. پس نه کفر کافران به تقدیر حتمی است (که اراده انسان در آن نباشد) و نه ایمان مؤمنان، چون در این صورت نه کفر آنان گناه بود و نه ایمان ایشان ارزش داشت.

فلسفه عزاداری چیست؟


مسئله انسان سازی، جامعه سازی و انتقال فرهنگ شیعی به نسل بعد، در مجالس امام حسین علیه السلام، قوی تر می باشد؛ زیرا ماهیت قیام امام حسین علیه السلام و نیز آموزه های تربیتی، سیاسی، فرهنگی و اجتماعی عاشورا، در رشد و بالندگی انسان و جامعه چشم گیر بوده و عناصر رویداد کربلا، مؤلفه های اساسی و اصلی را در ترسیم فرهنگ شیعی رقم زده است که توسط مراسم سوگواری به نسل بعد منتقل می شود. موارد زیر نیز می توانند حکمت عزاداری برای امام حسین علیه السلام تبیین کنند:

1. نوعی اعتراض به ظالمان زمان و حمایت از مظلومان جهان

2. عامل تقویت حس عدالت خواهی و انتقام جویی از ستمگران

3. زمینه ساز اجتماع شیعیان جهت پیروی و دفاع از حق. 

4. توجه به هدف قیام امام حسین علیه السلام که همانا احیاى ارزش‏هاى دینى و جلوگیرى از انحراف بود

5. زنده داشتن یاد و تاریخ پرشکوه نهضت حسینى

6. الهام بخش روح انقلابى و ستم ستیزى

7. پیوند عمیق عاطفى بین امت و الگوهاى راستین

8. اقامه مجالس دینى در سطح وسیع و آشنا شدن توده‏ها با معارف دینى

9. پالایش روح و تزکیه نفس

10. اعلام وفادارى نسبت به مظلوم و مخالفت با ظالم و ... . اما اصل عزادارى و سوگوارى از خود اهل بیت(علیهم السلام) است ولى چگونگى آن تا حدود زیادى با شیوه‏هاى قومى و ملى عجین شده است و این آمیزش تا زمانى که مشتمل بر خلاف شرع نباشد اشکالى ندارد.

داستان گریه و عزادارى پس از شهادت حضرت امام حسین(علیه السلام) از سوى امامان(علیهم السلام) داستان دامنه‏ دارى است. به مواردى اشاره مى‏شود:

1- امام چهارم(علیه السلام) که خود در کربلا شاهد مصائب دردناک امام حسین(علیه السلام) و یاران فداکار او بود و 23 سال داشت، پس از آن واقعه سوزناک تا زمانى که در قید حیات بودند یعنى مدت 34 سال طبق برخى روایات براى پدر و عزیزان خویش گریه و سوگوارى میکرد.

2 - گریه‏ هااى امام سجاد(علیه السلام) در سخت‏ترین شرایط علاوه بر جنبه عاطفى، یکى ازراه‏هاى مهم مبارزه و افشاگرى بود.

 2- امام صادق(علیه السلام) به ابوهارون مکفوف دستور میدهد مرثیه بسراید و آنگاه که وى مرثیه خود را میخواند و امام(علیه السلام) سخت گریه مى‏کند. متوجه میشود از گریه امام صادق(علیه السلام) زنانى که پشت پرده حضور داشته‏اند صداى خود را به گریه و شیون بلند کردند. 

3- امام رضا(علیه السلام) دعبل خزایى شاعر را در ایام سوگوارى حضرت حسین(ع) به حضور مى‏پذیرد به او عنوان یارى دهنده اهل‏بیت، خوش‏آمد میگوید و از وى می‏خواهد در روزهاى غم و اندوه اهل‏بیت؛ یعنى عاشورا در مورد مصایب جد خویش اباعبدالله(علیه السلام) مرثیه بسراید  در مورد سینه‏ زنى نیز برخى از منابع تاریخى نشان می‏دهد که وقتى بنى‏ هاشم براى اولین بار از مدینه به کربلا آمده و با کاروان اسراء در آن مکان برخورد نمودند به رسم عزادارى زنانشان دست به سینه می‏زدند. 




 از متون دینی و روایات استفاده می‏شود که امامان معصوم(ع) توسط خداوند به امامت و رهبری منصوب شده‏اند. بدین گونه نبوده است که ائمه(ع) فرزندان خویش را به عنوان رهبر منصوب نمایند و یا مردم در انتخاب آن‏ها نقش داشته باشند؛ تا گفته شود چرا بعد از امام حسین(ع) امامان از فرزندان امام حسن(ع) گزینش نشده و امامت به فرزندان وی منتقل نشده است.


در اسلام امامت و رهبری از اهمّیّت ویژه‏ای برخوردار است تا آن جا که از آن به عنوان عهد الهی یاد شده است.(1) این مقام باید به کسانی داده شود که لیاقت و شایستگی‏های ذاتی و اکتسابی داشته باشند. خداوند خطاب به حضرت ابراهیم(ع) که خواسته بود منصب امامت به فرزندان و دودمان وی منتقل شود فرمودند: ".. لاینال عهدی الظّالمین؛(2) پیمان من - یعنی امامت - هرگز به ستمکاران نمی‏رسد". این آیه بیانگر عظمت و بزرگی این مقام است.


انتصاب رهبر از سوی خداوند بهترین گزینه و راهکار معقول و منطقی است، زیرا خداوند مصالح و مفاسد مردم را دانسته و کسانی را برای رهبری گزینش می‏کند که لیاقت داشته باشند: "اللَّه أعلم حیث یجعل رسالته".(3)


به سبب لیاقت و قابلیّت‏های امامان معصوم(ع) بود که آن‏ها حکومت و مرجعیت دینی را حق خود می‏دانستند، چنان که امام حسین(ع) در برابر فرماندار مدینه بدان تصریح نمود.(4) بنابراین امامت بر اساس شایستگی اعطا شده به آن شایستگی‏ها خداوند آگاهی دارد و این شایستگی‏ها در اولاد امام حسین(ع) وجود داشت.


در بعضی از روایات تصریح شده است که ائمه(ع) به دستور خداوند به منصب امامت و رهبری منصوب شده‏اند و اسامی نیز بیان شده است.


جابربن عبداللَّه انصاری از پیامبر اسلام(ص) در خصوص پیشوایان بعد از حضرت پرسید که از فرزندان علی بن ابی طالب چه کسانی جانشینان شما هستند؟


فرمودند: "حسن و حسین (که آقای جوانان اهل بهشت هستند) سپس زین العابدین، پس از او باقر محمد بن علی (که او را ملاقات خواهی کرد. هرگاه او را ملاقات نمودی، سلام مرا به او برسان) پس از او جعفر فرزند محمد، پس از او موسی فرزند جعفر، پس از او علی فرزند موسی، سپس محمد بن علی و پس از او علی بن محمد، سپس حسن بن علی و پس از او فرزندش مهدی. او کسی است که جهان را پر از عدل و داد خواهد کرد، بعد از آن که پر از ظلم و جور شده است. ای جابر! آن‏ها خلفا و جانشینان من از فرزندان و عترت من هستند. هر کس آن‏ها را اطاعت کند، مرا اطاعت کرده و هر کس آنان را نافرمانی نماید، مرا نافرمانی کرده است. هر کس یکی و یا همه آن‏ها را انکار کند، گویا مرا انکار نموده است. به وجود آن‏ها خداوند جهان را نگهداشته است و حفظ و بقای جهان نیز به واسطه آن‏ها حفظ می‏شود تا زمانی که خدا بخواهد".