نماد مهر

ღ♥ღ از آسمان مهربان تر خدای آسمان است که آنرا گنبد هستی قرار داده است ღ♥ღ

نماد مهر

ღ♥ღ از آسمان مهربان تر خدای آسمان است که آنرا گنبد هستی قرار داده است ღ♥ღ

لبخند حلال
آخرین نظرات
  • ۲۹ شهریور ۹۷، ۲۰:۱۱ - 00:00 :.
    تسلیت

۶ مطلب در بهمن ۱۳۹۷ ثبت شده است

«فواطم»‏ از ریشه «فطم» جمع «فاطمه» است. برای هر گروهی از افراد که یا خود نام «فاطمه» داشته و یا منسوب به فردی به نام «فاطمه» باشند، می‌توان از تعبیر «فواطم» استفاده کرد؛ لذا نیازی نیست که این واژه را منحصر در افراد خاصی بدانیم که انتخاب آن برای دیگران ممنوع باشد.

با این وجود، در گزارشات تاریخی، این واژه برای چند گروه مشخص مورد استفاده قرار گرفته است:

1. فاطمه بنت اسد(مادر امام علی علیه السلام) حضرت فاطمه زهراء(سلامالله علیها) و فاطمه بنت زبیر.از این مجموعه با نام «الفواطم الثلاث» و یا «فاطمه‌های سه‌گانه» نیز یاد شده است. 

2. فواطم‏؛ فاطمه بنت سعد أم قصیّ، فاطمه بنت عمرو جرول بن مالک أم أسد بن هاشم، فاطمه بنت أسد بن هاشم، فاطمه بنت رواحه، و فاطمه بنت رسول اللّه(ص).

3. فواطم؛ فاطمه بنت أسد، حضرت فاطمه زهرا(سلام الله علیها) و فاطمه دختر حمزه، و فاطمه دختر عتبه. از این مجموعه در روایتی از امام علی(علیه السلام) یاد شده است:

پارچه استبرقی به پیامبر اسلام(ص) هدیه شد و حضرتشان به من فرمودند که آن‌را به چهار قسمت تقسیم کرده و به هر کدام از فواطم، بخشی از آن‌را بدهم. من هم پارچه را میان آنان تقسیم کردم. فاطمه زهرا(سلام الله علیها)، فاطمه بنت اسد(سلام الله علیها)، فاطمه دختر حمزه، و چهارمین فاطمه که نامش در این روایت برده نشده، اما احتمال داده‌اند که فاطمه بنت عتبه، همسر عقیل بن ابی طالب باشد. این مجموعه را می‌توان «الفواطم الاربع» و یا «فاطمه‌های چهارگانه» دانست.

4. فاطمه دختر عمرو بن عائد(جدّه پدرى پیامبر)، فاطمه دختر زائره(زائده) بن اصمّ(مادر حضرت خدیجه)، فاطمه دختر عبد اللّه بن ورام، فاطمه دختر حرث بن عکرمه و فاطمه دختر نضر.

5. در برخی متون از حسنین(علیهم السلام) با عنوان «ابنا الفواطم» و یا «دو پسر فاطمه‌ها» یاد شده است. این فاطمه‌ها عبارت‌اند از: مادرشان حضرت فاطمه زهرا(سلام الله علیها)، مادربزرگشان فاطمه بنت اسد(سلام الله علیها) و مادربزرگ پدری پیامبر اسلام(ص) که نامش فاطمه بنت عبد الله بن عمرو بن عِمْران بن مخزوم بود.

لازم به ذکر است که این‌گونه نیست که هر کس نامش فاطمه بود و از مجموعه فواطم به شمار آید، فضیلتی؛ مانند فاطمه زهرا، یا فاطمه بنت اسد داشته باشد.

 


سردار شهید علی چیت سازیان

دیگر رمقی برایمان نمانده بود. این خدا بود که ما را می آورد. باقی ماندة گروهان من تیر خورده بودند و علیل. خودم هم ترکش خورده بودم از پا.

تازه باید با این وضعیت یک خط از دشمن را می شکافتیم تا به عقب برسیم.


لنگ لنگان و آهسته آمدیم بالا. رسیدیم به یک رشته کانال و سنگرهای عراقی که بالای سرمان قرار داشت. توش و توان درگیری نداشتیم، چون برای خدا جنگیده بودیم خدا هم کمکمان کرد.


من نگاه کردم بالای سرِ خودم و دیدم یک زیر پیرهن سفید از لب کانال بالا آمده و تکان می خورد. سمت چپ هم دیدم یک پیرهن سفید دیگر تکان می خورد. رفتم روی کانال دیدم پنج نفر دیگر هم نشسته اند داخل، برای یک لحظه فکر کردم ما باید اسیر اونا بشیم یا اونا اسیر ما. دور برشان پر بود از نارنجک و سلاح، حتی با یک کلت کمری می توانستند ستون مجروح ما را اسیر کنند.


گفتم: «خدایا تو ما را در چشم عراقیا بزرگ کردی.» جرأت کردم یه داد سرشان کشیدم و یک کلاش برداشتم از لب کانال. بلافاصله هفت نفرشان دست بالا بردند. هلهله کنان افتادند جلو.


خودم هم خنده ام گرفته بود. جلوم هفت تا عراقی سالم بودند و پشت سرم چند نفر از نیروهام که همه شان مجروح بودند.



حکمت 349 نهج البلاغه 

تهدیدهای موجود در این روایت و روایات دیگر و نیز تهدیدهای قرآنی به عذاب جهنم، همه با صرف نظر از این آیه شریفه‌ای است که می‌فرماید «ممکن است خداوند هرگناهی را ببخشد».به عبارت دیگر؛ گروه‌هایی از گناه‌کاران وجود دارند که شایستگی معذّب شدن به آتش جهنم را دارند، ولی خداوند در قرآن، این الزام را از خود برداشته است که حتماً هر فردی را که مرتکب این گناهان شده است عذاب کند و این امکان را باقی گذاشته که در صورت صلاح‌دید و با سنجیدن دیگر رفتارها و کردارها او را ببخشد.در واقع این آیه، بر دیگر آیات و روایات، حکومت دارد.

البته باید توجه داشت که منظور آیه این نیست که خداوند حتماً تمام گناه‌کاران را خواهد بخشید؛ بلکه تنها دست خود را برای بخشش آنها باز گذاشته است؛ لذا هیچ گناه‌کاری نمی‌تواند با اتکا به این آیه، خود را مصون از عذاب دانسته و بر انجام گناهان جرئت پیدا کند.

اگر منظور، خطورات ذهنی باشد که معمولاً اختیارش در دست انسان نیست، کار حرامی صورت نگرفته است، اما اگر از روی عمد و اختیار در ذهن خود به دشنام بپردازد و تنها آن‌را بر زبان نیاورد، اشکال دارد و باید از آن پرهیز کرد. قرآن کریم در چندین آیه - مانند آیه 29 سوره محمد و آیه 11 سوره فتح – انسان‌ها را در مقابل آنچه عمداً در دل خود می‌گذرانند مسئول دانسته است.

در هر حال، برای دفع افکار و وسوسه شیطانی، مداومت بر ذکر «لا حول ولا قوة الا بالله العلی العظیم» مفید است.

ضمائم:

پاسخ دفاتر مراجع عظام تقلید نسبت به این سؤال، چنین است:[1]

حضرت آیت الله العظمی خامنه‌ای (مد ظله العالی):

اگر فقط خطورات غیر اختیاری ذهنی باشد اشکالی ندارد .

حضرت آیت الله العظمی شبیری زنجانی (مد ظله العالی):

چنین افکاری که به صورت غیر ارادی به ذهن خطور می‌کند حرام نیست و نباید نسبت به چنین خطوراتی حساس شد.

حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (مد ظله العالی):

حدیث نفس غیر اختیاری حکمی ندارد و در این گونه موارد خوب است از ذکر لا حول و لا قوة الّا بالله استفاده شود.

حضرت آیت الله هادوی تهرانی (دامت برکاته):

اگر مقصود نوعی نجوای درونی است که فرد از روی عمد و اختیار با فراهم آوردن مقدمات ذهنی آن، این گونه مطالب را در ذهن خود عبور دهد، این کار در حقیقت فعل اختیاری او است و حرام است و استحقاق بازخواست در محضر خدای متعال را دارد. اما اگر خطورات کاملاً غیر اختیاری ذهن، مقصود است و همراه مبرز خارجی مانند کلام، اشاره و رفتار نباشد، گناهی رخ نداده است.

در هر حال، از نظر اخلاقی امری است که باید در پیشگیری از آن تلاش کرد و برای رشد معنوی نفس مضر است. ذکر «لا حول ولا قوة الا بالله العلی العظیم» برای دفع این خطورات غیر ارادی نافع است.