نماد مهر

ღ♥ღ از آسمان مهربان تر خدای آسمان است که آنرا گنبد هستی قرار داده است ღ♥ღ

نماد مهر

ღ♥ღ از آسمان مهربان تر خدای آسمان است که آنرا گنبد هستی قرار داده است ღ♥ღ

لبخند حلال
آخرین نظرات
  • ۲۹ شهریور ۹۷، ۲۰:۱۱ - 00:00 :.
    تسلیت

۲۰ مطلب با موضوع «شبهات اعتقادی» ثبت شده است

در برخی روایات بیان شده که موی سر پیامبر اکرم(ص) تا حدی بلند بوده است اما بلندی آن از نرمه گوش فراتر نمی‌رفت:

ایوب بن هارون گوید: به امام صادق(علیه السلام) گفتم: آیا رسول خدا(ص) فرق سرش را باز می‌کرد؟ امام(علیه السلام) فرمود: «نه، موقعى که رسول خدا(ص) موى سرش تا نرمه گوش می‌رسید، موهاى خود را کوتاه می‌کرد».

گفتنی است؛ بلند کردن مو اگر موجب شهرت نشود و مطابق عرف جامعه باشد ایرادی نداشته و دلیل شرعی نمی‌خواهد، اما باید نظافت آن‌را رعایت نمود و رسول خدا(ص) علاوه بر این‌که خود به آراستگی ظاهری توجه ویژه داشت به دیگران نیز توصیه می‌نمود که این‌گونه باشند، چنان‌که امام علی(علیه السلام)  به نقل از رسول خدا(ص) ‌فرمود: «هرکس موى سر بگذارد باید آن‌را نیکو رسیدگی و آرایش کند یا این‌که آن‌را کوتاه کند».

در پایان یادآور می‌شویم که؛ رسول خدا(ص) یک‌بار موی سرشان را بلند کردند، با این‌که سیره ایشان این بوده است که موی سر را به قدری بلند نمی‌گذاشتند که نیاز به باز کردن فرق سر باشد. آن یک‌بار را ابابصیر از امام صادق(علیه السلام) چنین نقل می‌کند: از امام صادق پرسیدم: «فرق» باز کردن در وسط موى سر از سنّت است؟ امام(علیه السلام) فرمود: «نه»، گفتم: آیا رسول خدا(ص) هیچ وقت براى موى سرش «فرق» گذاشت؟ فرمود: «آرى». پرسیدم: چگونه می‌شود که رسول خدا(ص) این کار را انجام دهد، حال آن‌که از «سنت» نباشد؟! فرمود: «هرکس در وضعى قرار بگیرد که رسول خدا در آن وضع قرار داشت باید مانند آن‌حضرت موى سرش را تفریق نماید». گفتم: آن وضعیت چه بود؟ فرمود: «وقتی رسول خدا از خانه کعبه جلوگیرى شد با این‌که شتر قربانى رانده بود و محرم شده بود خوابى را دید خدا در قرآن گزارش داده که‏: «لَقَدْ صَدَقَ اللهُ رَسُولَهُ الرُّؤِِْیا بِالْحَقِّ ...»پس رسول خدا دانست که در آینده نزدیک فرامی‌رسد آنچه به وى نوید داده شده (به سلامت وارد مکه خواهد شد)، لذا موى سرش را تقصیر نکرد و از زمانى که احرام بسته بود تا سال بعد همچنان موى سرش باقى بود - که به ناچار نیازمند تفریق گردید - ولى پس از انجام عمل حج و تراشیدن موى سر، آن‌حضرت، دیگر موى سرش را بلند نکرد، و نه قبل از وضع نامبرده، موى سرش را می‌گذاشت که آنقدر بلند شود که احتِِیاج به فرق گرفتن داشته باشد».

فقها بنا بر برخی روایات که از جمله آن روایتی است که بیان شد؛ حکم به استحباب بلند گذاشتن مو، خصوصاً از اول ذیقعده، برای کسی که نیت حج دارد، کرده‌اند.

**********************************************

*****************************


ایشان هم همانند ما انسانها دارای جسم اند و حاضرند در بین مردم لیکن مردم ایشان را نمی شناسند مانند هزاران غریبه ای که نمی شناسیم. 

یک پاسخ اجمالی:

هر مسلمانی اعتقاد دارد که خداوند اگر بخواهد کاری را انجام دهد، قدرت آن را دارد و کافی است اراده ی الهی به امری تعلق گیرد تا آن کار انجام شود. در قرآن کریم می خوانیم که اگر خدا بخواهد امری ایجاد شود، به او می گوید باش، پس به وجود می آید:” کن فیکون” پس هیچ عجیب نیست که خداوند بخواهد حجتش را زنده نگه دارد و این کار را انجام دهد.


از لحاظ علمى و تجربى‏: علوم امروز، امکان طول عمر را تأیید کرده و کوشش بشر را در این راه، نتیجه‏ بخش، موفقیت ‏آمیز و لازم مى‏ شناسد و براى طول عمر، حد و اندازه‏اى معلوم نمی کند. تقلیل مرگ و میرها و طولانى شدن عمر، وارد مرحله عملى شده و با سرعت رو به تکامل است و حد متوسط عمر از ۴۷ سال به ۷۴ سال رسیده است.


امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف هم عالم کامل و هم عامل به قوانین و پدیده‏ هاى الهى است و این دو در سایه تقدیر الهى، دیر زیستى و سالم زیستى را به همراه داشته است. 


امکان منطقى و عقلى‏:حکما و فلاسفه گفته‏ اند بهترین دلیل بر امکان هر چیزى، واقع شدن آن چیز است. همین که طول عمر در میان پیشینیان روى داده و تاریخ، افراد زیادى را به ما نشان مى‏دهد که عمرى دراز داشته ‏اند، خود دلیل روشنى است بر اینکه طول عمر، از دیدگاه عقل، امرى ممکن است و بنابراین طول عمر حضرت مهدى عجل الله تعالی فرجه الشریف امکان‏پذیر است.


اعجاز و قدرت الهى‏: یکى از راه‏هاى مهم اثبات امکان «طول عمر»، «اعجاز» و قدرت الهى است. با توجه به نصوص معتبر روایى، امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف، با قدرت الهى زنده است و در میان مردم به حیات خود ادامه مى‏دهد، همان خدایى که آتش را براى ابراهیم سرد و وسیله سلامتى قرار میدهد، عیسى و خضر را پس از قرن‏ها زنده نگه‏ میدارد ؛ میتواند مهدى موعود را نیز با قدرت بیکران خود، زنده نگه‏ دارد.

در هر صورت؛ حضرت محمد صلی الله علیه وسلم خبر داده و ائمه معصومین نیز بشارت داده‏ اند که حضرت حجت، فرزند امام حسن عسکرى(علیه السلام) ، همان کسى است که در بامداد روز نیمه شعبان سال ۲۵۵ه .ق عالم را به نور جمال خود منوّر ساخته است. او بعد از غیبت بسیار طولانى، ظهور نموده و جهان را پر از عدل و داد مى‏ کند.



الف) مرحله اول انسان پس از مرگ مرحله برزخ است ؛ بر اساس روایات انسان ها، اعم از مومن و کافر بعد از مرگ و در حیات برزخی یکدیگر و از جمله بستگان خود را دیدار خواهند کرد. در این باره روایات متعددی نقل شده از جمله:

1- در حضور امام صادق (علیه السلام) سخن از ارواح مومنان به میان آمد، حضرت فرمود: «ارواح المومنین یلتقون؛ ارواح مومنان در برزخ با هم ملاقات و دیدار می‌کنند».

آنگاه شخصی با تعجب و شگفتی از حضرت پرسید: آیا ملاقات می‌کنند؟ فرمود: «نعم و یتسائلون و یتعارفون حتی اذا رایته قلت: فلان بلی، و با یک دیگر گفتگو می‌نمایند و همدیگر را می‌شناسند . وقتی کسی را دیدی ،می‌گویی فلانی است».

ب ) اما مرحله دوم حیات بعد از مرگ حیات جاویدان بعد از روز رستاخیز و قیامت کبری است ؛ در مورد امکان زندگی با خانواده، بعد از پایان حساب و کتاب و استقرار مومنان در بهشت باید گفت چنین امری ممکن و شدنی است، چنان که در قرآن کریم تصریح شده که در بهشت مومنان از حال همدیگر جویا می شود: «فاقبل بعضهم علی بعض یتساءلون قال قایل منهم انی کان لی قرین؛ پس بعضی به بعضی دیگر روی آورده و از یک دیگر پرسش می کنند. یکی از آن میان می پرسد من رفیقی داشتم».


بر اساس برخی آیات غیر از دوستان، فرزندان صالح نیز به والدین بهشتی خود ملحق می شوند واین نیز خود یک نعمت بزرگ است که انسان، فرزندان با ایمان و مورد علاقه‏ اش را در بهشت در کنار خود ببیند، و از انس با آن ها لذت برد، بى آن که‏ از اعمال او چیزى کاسته شود.

اصل این ارتباط و شناسایی و دیدار وجود دارد ،به شرطی که افراد و بستگان اهل بهشت بوده و در مرتبه ای باشند که امکان ملاقات بین آن ها بر قرار باشد. طبیعی است که ملاقات ها خود یکی از بهترین نعمت های بهشتی برای بهشتیان است که به طور طبیعی از آن ها دریغ نمی شود.

ازدواج و همراهی با همسر دنیایی، در برزخ و آخرت، امری ممکن و شدنی است اما شروطی دارد و آن اینکه اولاً آن فرد هم اهل بهشت باشد . به علاوه او نیز تمایل به همسری فرد خواهان را داشته باشد و مانعی برای آن نباشد .

از امام صادق(علیه السلام)سوال شد آیا زن وشوهر مومن که وارد بهشت شوند باهم ازدواج میکنند ؟حضرت فرمود: خداوند عادل است. اگر مرد از زنش افضل باشد، اختیار با مرد است که زنش را بپذیرد یا نه. اگر پذیرفت، یکی از زنانش می‌شود. اگر زن از شوهرش افضل باشد، اختیار با اوست. اگر همسرش پذیرفت ،همان شوهرش می شود.



 باید توجّه داشت که یاران حضرت، منحصر در ۳۱۳ نفر نیست؛ زیرا حضرت، دارای سه گروه یار است :
 گروه اول آنان، ۳۱۳ نفرند. اینان، فرماندهان و بزرگان لشکر حضرت محسوب میشوند و موالیان ایشانند. طبیعی است که هر لشکر، تعدادی محدود فرمانده دارد و بقیه، تحت نظر اینان در لشکر حضرت بهسر می برند و امام را یاری میکنند. پس این نوع انحصار، تبعیض نیست، با توجه به این که یاران گروه دوم را لشگر ده هزار نفری و یاران گروه سوم را عموم مؤمنان تشکیل میدهند.

 گفتنی است که دلیل خاصی در این که چرا یاران گروه اول ۳۱۳ نفر هستند وارد نشده است. شاید بتوان گفت: این که تعداد یاران امام مهدی همچون یاران پیامبر اکرم در جنگ بدر ۳۱۳ نفر است برای آن است که یاد و خاطره جنگ زیبای بدر زنده شود. جنگی که مسلمانان عده کمی بودند با تجهیزات نامناسب، و فقط تکیه بر خدا داشته و با ایمان وارد معرکه جنگ شدند. هدف حفظ اسلام و دین بود.

 امداد‌های خاص و ویژه الهی نازل شد، چنانچه در ابتدای سوره انفال (آیات ۷-۱۴) به آن اشاره شده است. جنگی که همه گروه‌های مسلمان آن زمان، در آن حضور داشتند. افراد سپاه از همه اقشار و سنین مختلف تشکیل شده بود و پیروزی قاطع مسلمانان در آن رقم خورد و بسیاری از سران مشرک و کافر سپاه مکه کشته شدند.

 

جواب این سوال در تعریف بدبختی و بیچارگی است. 
کسی که معاد را باور کرده و زندگی خود را منحصر به این دنیا نکرده و حیات اصلی را در عالمی دیگر می داند، چه چیزی را بدبختی می داند؟
وَ ما هذِهِ الْحَیاةُ الدُّنْیا إِلاَّ لَهْوٌ وَ لَعِبٌ وَ إِنَّ الدَّارَ الْآخِرَةَ لَهِیَ الْحَیَوانُ لَوْ کانُوا یَعْلَمُونَ؛(عنکبوت/۶۴) زندگانى این دنیا چیزى جز لهو و لعب نیست. اگر بدانند، سراى آخرت سراى زندگانى است.
کسی که دنیا را مزرعه آخرت می داند، به نیکی دریافته که این دنیا، محل آسایش و استراحت نیست. بلکه میدانی برای عمل و تلاش است.
فرض کنید که مسابقه ای برگزار شده، و شرکت کنندگان باید مسیری بیست کیلومتری را بدوند، یک نفر با رنج و زحمت زیاد با سرعت به سمت انتهای مسیر می شتابد. در راه می بیند که یک عده نشسته اند و مشغول خوردن غذا هستند، عده دیگری نشسته اند و با یکدیگر گفتگو می کنند و ... آیا این دونده، هرگز خود را بدبخت و بیچاره می خواند؟ یا مسرور است که متوجه بهترین عمل شده و مشغول انجام آن است؟
با این نگاه آنچه در ابتدا اسم بدبختی به آن داده ایم، بستری برای رشد و تعالی می شود، تا آنجا که بدترین محیط ها، عالی ترین ثمرات را به بار می نشاند. خدای تعالی نیز بندگان را متفاوت آفریده و هر کدام از آنها را به شکلی مورد آزمایش و امتحان قرار می دهد:
در حدیثی قدسی از قول خدای تعالی آمده است: بعضى را کور و بعضى را بینا، بعضى را کوتاه قد و برخى را بلند قد، بعضى را زیبا و بعضى را زشت، بعضى را عالم و برخى را جاهل، بعضى را فقیر و بعضى را غنى کردم، بعضى را مطیع و برخى را عاصى، برخى را بیمار و عده‏اى را سالم، بعضى را زمین ‏گیر و برخى بدون عیب هستند.
همه این کارها لازمه خلقت بود. براى این که آن شخص سالم و بى ‏عیب به آن شخص معیوب نگاه کند و به خاطر سلامتى‌‏اش به من شکر و حمد بگوید. و یا آن که عیب‏ دار است به شخص سالم نگاه کند به من متوسل شود تا به او هم سلامتى بدهم. و همچنین به بلاى من صبر کند تا به او پاداش خوب بدهم. یا این که شخص غنى به فقیر نگاه کند به خاطر ثروتى که به وى داده ام به من حمد نماید، و یا شخص فقیر با دیدن شخص غنى از من ثروت بخواهد و یا این که مؤمن به کافر نگاه کند به خاطر هدایتى که داده‌‏ام به من حمد و سپاس گوید...

* شب چهلم با شب های دیگر فرقی ندارد.برگزاری مراسم سوم ، هفتم، چهلم و سالگرد، به منظور حفظ یاد و خاطره گذشتگان و احترام به آن‌ها است. موجب تسکین قلوب بازماندگان می‌گردد. در آموزه‌های دینی به برگزاری این گونه مراسم به صورت خاص (هفتم، چهلم و سالگرد) تصریح نشده، بلکه از آموزه‌های دینی استفاده می‌شود که به زیارت قبور رفته و یا به فعالیت هایی پرداخته شود که از آن‌ها به عنوان خیرات و مبّرات و باقیات صالحات یاد می‌شود. بر این اساس برگزاری مراسم هفتم و چهلم و سالگرد به جهت خیراتی که در این مراسم برای رفتگان به عمل می‌آید، از سنت‌های پذیرفته شده بوده و هست.
*عصر پنجشنبه یا روز جمعه ، برای زیارت اهل قبور مناسب است،چنان که راوی از حضرت باقر (علیه السلام)در باره زیارت قبور سؤال نمود و حضرت فرمود:
هر گاه روز جمعه شد ، آن ها را زیارت کن ،زیرا بین طلوع فجر و طلوع خورشید به هر کدام از آن ها که در تنگی باشد ،وسعت و فراخی داده می شود».
*از روایت استفاده می شود خیرات و طلب آمرزش برای اموات در وضعیت آن ها در آخرت تاثیر خواهد داشت. برای اموات از هر چیز بهتر و مفیدتر صدقه و احسان به فقرا و اهدای ثواب آن برای مردگان است. رسول گرامی اسلام (ص) فرمود: «صدقه حرارت قبرها را از بین می‌برد».
*برای اموات بهترین دعا این است که انسان برای آنان از خدای مهربان طلب عفو و مغفرت کند . بخواهد خداوند رحمت و بخشش و نعمت‌هایش را برآنان نازل فرماید.
لازم نیست به زیارت قبر مردگان بروید یا مقداری نماز و قرآن بخوانید، بلکه در هر کجا و به هر میزان برای آنان صدقه بدهید و دعا و فاتحه و قرآن بخوانید، ثوابش به آن ها می‌رسد. البته رفتن سر قبر بهتر است، چون اثرات دیگری غیر از فاتحه دارد.
*رفتن به زیارت قبور غیر از فوایدی که برای اموات دارد، برای زندگان نیز مؤثر است؛ زیرا انسان را به یاد آخرت می‌اندازد. هدایا و ثواب‌هایی که برای اموات می‌فرستند، برای زندگان نیز مؤثر است و برای خودشان ثواب دارد. کسی که سوره حمد یا آیت الکرسی یا صدقه یا نماز برای اموات می‌خواند، اول ثوابش به خود زنده می‌رسد، بعد برای میت.


هیچ یک از دستورات الهی و تکالیف شرعی بدون حکمت و مصلحت وضع نشده اند، گرچه ما نمی توانیم به همه این حکمت ها آگاهی پیدا کنیم زیرا تنها به اندازه اطلاعات و به میزان معلومات بشری خود در هر عصر و زمان می توانیم فلسفه و اسرار احکام الهی را دریابیم، نه همه آنها را و اصولاً با عمق و وسعت آن دستورات و محدودیت علم ما، نباید غیر از این انتظار داشته باشیم. 

ولی با توجه به اینکه خدای حکیم و عادل هیچ قانونی را بی حکمت وضع نکرده است ما یقین داریم که هیچ تکلیفی خالی از حکمت و مصلحت خاص خود نیست و خداوند متعال هرگز فرمانی را به ضرر بنده اش صادر نمی کند بلکه هر دستوری که به ما می دهد، صلاح و خیر ما در آن است.

بر همین اساس روحیه بندگی اقتضا می کند تا فرمانبرداری بی چون و چرای پروردگار خود باشیم و همه دستورات او را اطاعت کنیم .

با این حال در احادیث به حکمت نوشیدن آب به طور ایستاده در روز و به طور نشسته در شب، اشاره شده است که به برخی اشاره می شود:

الف) حضرت امام صادق (ع): «آب نوشیدن به حالت ایستاده در شب، زرد آب را در بدن ایجاد می کند.» 

ب) حضرت امام صادق (ع): «نوشیدن آب در روز به حالت ایستاده موجب فزونی عرق و بیشتر شدن نیروی بدن می گردد.»

ج) حضرت امام صادق (ع): «ایستاده آشامیدن آب در روز، غذا را گوارا می سازد و ایستاده آشامیدن آب در شب، زرد آب می آورد.»

آنچه برای مردگان مهمترو لازم تراست و زودتر آنها را ازمشکلات برزخ نجات می دهد انجام واجبات است مانند:

1- پرداخت خمس و زکات اگر بدهکار است.

2- قضای نماز و روزه

3-پرداخت بدهکاری های مالی مردم اگر بدهکار است.

4-راضی کردن صاحبان حق ودل هایی که میت آنها را رنجانده وما اطلاع داریم.

البته وقتی شیرینی، میوه یا کیکی سر قبر می بریم و قربتا الی الله دل بچه ای را شاد می کنیم یا باعث میشویم کسانی که به زیارت اموات آمده اند با خوردن آن خوردنی خوشحال شوند و برای میت ما دعا کنند،‌ این ها نیز خیراتش به میت ما می رسد و از این امر بهره مند می گردد.


خواندن آیات قرآن برای اموات مفید است. انواع دعاها و استغفار برای آنان ثواب می‏آورد. البته وقتی میخواند و بعد هدیه به میت می کند، خواندن قرآن و دعاها برای شخص خواننده نیز بسیار مفید است و باعث هدایت و نورانیّت قلب می‏شود.


پیامبران و امامان(علیهم السلام) معصوم از گناه هستند و معنای عصمت، وجود قدرتی در انسان است که باعث حفظ او از وقوع در آنچه که جایز نیست(مثل خطا و معصیت)میشود.
.عصمت امرى اختیارى است؛ و به همین دلیل، کمال محسوب می‌شود و گناه کردن براى معصوم محال ذاتى نیست، ولى به دلیل قوت علم و تقوا، عملاً واقع نمى‏شود.
به بیان دیگر، از آن‌جا که پیامبران و امامان(علیهم السلام ) از جنبه‌ی بشری مانند دیگر انسان‌ها بودند: «قُلْ إِنَّما أَنَا بَشَرٌ مِثْلُکُم»؛( بگو: من انسانى هستم مانند شما)؛ لذا هوای نفس در آنان نیز وجود دارد؛ به عنوان نمونه خداوند متعال به حضرت داوود(علیه السلام) در خطابی به شخص خود ایشان - توصیه می‌کند که از هوای نفس پیروی نکند؛و اگر آن بزرگواران دارای هوای نفس نبودند چنین توصیه‌ای لازم نبود. بنابراین می‌توان گفت؛ امامان و اولیای الهی نیز دارای هوای نفس بوده و هستند، اما آنان با استعانت از خدا و با مبارزه و مجاهدت توانستند بر خواسته‌های نفسانی پیروز شوند؛ از این‌رو از پاداش آن بهره‌مند هستند و مصداق این آیات قرآن می‌شوند که می‌فرماید: «و آن‌کس که از مقام پروردگارش ترسان باشد، و نفس را از هوا بازدارد، قطعاً بهشت جایگاه او است».

پیامبر اکرم(ص) در یکی از سخنان خویش در مورد فضیلت جهاد در راه خدا چنین فرمودند:
«الْخَیْرُ کُلُّهُ‏ فِی‏ السَّیْفِ‏ وَ تَحْتَ ظِلِّ السَّیْفِ وَ لَا یُقِیمُ النَّاسَ إِلَّا السَّیْفُ وَ السُّیُوفُ مَقَالِیدُ الْجَنَّةِ وَ النَّار»؛همه خوبی‌ها در شمشیر و در زیر سایه شمشیر است و مردم جز به وسیله شمشیر استوار نشوند و شمشیرها کلید بهشت و جهنم است.
این حدیث در منابع متعددی نقل شده،و از لحاظ سند هم صحیح است.اما متن و محتوای آن‌را باید با ملاحظه دیگر آموزه‌های قرآن و سنت ارزیابی کرد، و گرنه ممکن است چنین برداشت شود که در اسلام منطقی جز منطق زور حاکم نیست!
در همین راستا باید گفت؛ این حدیث به معنای آن نیست که جز با شمشیر نمی‌توان هیچ اصلاحی را انجام داد؛ زیرا این معنا، مخالف آموزه‌های قرآنی مانند «وَ إِنْ جَنَحُوا لِلسَّلْمِ فَاجْنَحْ لَها(و اگر آنها صلح کردند، تو نیز با آنها صلح کن).
پیامبر اسلام(ص) در مدت اقامت سیزده ساله خویش در مکه، امام علی(علیه السلام) در مدت 25 سال خانه‌نشینی خود، و تمام دیگر امامان – جز امام حسین (علیه السلام )در روز عاشورا – دست به شمشیر نبرده و با این وجود بهترین خوبی‌ها را برای امت اسلامی به ارمغان آوردند.
روایت موجود در پرسش تنها در مقام بیان فضیلت جهاد مقدس و مجاهدان در راه خدا و مقایسه آنان با فراریان از نبرد و قاعدان است در شرایطی که نیاز به جهاد بوده و زمینه آن نیز فراهم باشد. و منظور از این‌که تمام خیر در شمشیر است، این است که کفار به وسیله آن تسلیم می‌شوند و ستم‌کاران به راه راست می‌روند و امور مردم سامان می‌یابد و به وسیله آن بر دشمنان غلبه پیدا می‌شود.
درباره بخش پایانی این حدیث که «شمشیر کلید بهشت و جهنم است»، نیز توضیحاتی ارائه شده است:
1. شمشیر برای مؤمنان کلیدهای بهشت است و برای کافران و مخالفان کلیدهای جهنم.
2. زمانی که به اذن خدا باشد، کلید بهشت است؛ اما زمانی که بدون اذن خدا باشد، کلید جهنم است.
3. شمشیرها در آن صورت که براى برپاداشتن حق به کار گرفته شود، کلیدهاى بهشت است، و در صورتى که براى گسترش ستم‌گرى و باطل به کار برود، کلیدهاى دوزخ است.