- ۰ نظر
- ۱۱ مرداد ۹۷ ، ۱۴:۵۸
. رسول خدا (ص) فرمود: برتری قرآن بر سایر سخنان، مانند برتری خداوند بر بندگان است.
. این نکته راشنیده اید که «هر کس در دوران جوانی قرآن را قرائت کند در حالی که به آن ایمان دارد، قرآن با گوشت و خونش آمیخته می شود» . فکر آن که قرآن در رگ های انسان بگردد و در سینه او بتپد، آدمی را به وجد می آورد . جالب آن جاست که این خصوصیت، فقط در مورد جوانان آمده است و این فرمایشی از امام صادق (علیه السلام )است.
. امام صادق (علیهالسلام): «هر چیزى قلبى دارد و قلب قرآن (یس) است و هر که سوره (یس) را در روز بخواند در آن روز محفوظ میماند و از رزق خدا بهره میبرد و هر که آن را در شب قبل از خواب بخواند خداوند هزار ملک بر او میگمارد تا او را از شرّ هر شیطان و هر آفتى نگهدارى کنند، و اگر آن روز بمیرد خداوند، او به بهشت در میآورد».
. امام محمد باقر (علیه السّلام): «هرکس در شب جمعه سورهی ص را بخواند، به قدرى از خیر دنیا و آخرت به او کرامت میکنند که جز به پیامبرى مرسل و یا فرشتهاى مقرّب به دیگرى داده نمیشود، و خداوند او را و هرکس از افراد خاندانش را- که دوست داشته باشد – وارد بهشت مىکند، حتّى خدمتکارى که به او خدمت کرده اگرچه از افراد خانوادهاش یا از کسانى که حقّ شفاعت در مورد آنان داشته است نباشد.
. در کتاب امالی از شیخ صدوق علیه الرحمه آمده: امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) فرمود: اگر بدانید آیه الکرسی چه اندازه با اهمیت و با ارزش است در هیچ حالی آنرا ترک نمیکنید. برای رفع و از بین بردن مشکلات خود به آیه الکرسی پناه ببرید، اگر مشکلی دارید و یا اگر گرفتارید، اگر بیمارید، اگر تمام درهای این عالم به روی شما بسته شده است چرا از آیه الکرسی غافلید. با ایمان کامل و اعتقاد به اثر بخوانید و نتیجه بگیرید کما اینکه خواندن و نتیجه گرفتند..
❀◕ ‿ ◕❀
مردی به سفر می رود و به محض ورود به اتاق هتل ، متوجه می شود که هتل به کامپیوتر مجهز است . تصمیم می گیرد به همسرش ایمیل بزند . نامه را می نویسد اما در تایپ ادرس دچار اشتباه می شود و بدون اینکه متوجه شود نامه را می فرستد . در این ضمن در گوشه ای دیگر از این کره خاکی ، زنی که تازه از مراسم خاک سپاری همسرش به خانه باز گشته بود با این فکر که شاید تسلیتی از دوستان یا اشنایان داشته باشه به سراغ کامپیوتر میرود تا ایمیل های خود را چک کند . اما پس از خواندن اولین نامه غش می کند و بر زمین می افتد . پسر او با هول و هراس به سمت اتاق مادرش می رود و مادرش را بر نقش زمین می بیند و در همان حال چشمش به صفحه مانیتور می افتد:
گیرنده : همسر عزیزم
موضوع : من رسیدم
می دونم که از گرفتن این نامه حسابی غافلگیر شدی . راستش انها اینجا کامپیوتر دارند و هر کس به اینجا می یاد می تونه برای عزیزانش نامه بفرسته . من همین الان رسیدم و همه چیز را چک کردم . همه چیز برای ورود تو رو به راهه . فردا می بینمت . امیدوارم سفر تو هم مثل سفر من بی خطر باشه . وای چه قدر اینجا گرمه !!
❀◕ ‿ ◕❀
روزی انوشیروان بر بزرگمهر خشم گرفت و در خانه ای تاریک به زندانش فکند و فرمود او را به زنجیر بستند.چون روزی چند بر این حال بود،کسری کسانی را فرستاد تا از حالش پرسند. آنان بزرگمهر را دیدند با دلی قوی و شادمان.بدو گفتند:در این تنگی و سختی تو را آسوده دل می بینم!
گفت:معجونی ساخته ام از شش جزئی و به کار می برم و چنین که می بینید مرا نیکو می دارد.
گفتند:.آن معجون را شرح بازگوی که ما را نیز هنگام گرفتاری به کار آید.
گفت:آری جزئ نخست اعتماد بر خدای عزوجل است .دوم آنچه مقدر است بودنی است،سوم شکیبایی برای گرفتار بهترین چیزهاست.چهارم اگر صبر نکنم چه کنم،پس نفس خویش را به جزع و زاری بیش نیازارم،پنجم آنکه شاید حالی سخت تر از این رخ دهد.ششم آنکه از این ساعت تا ساعت دیگر امید گشایش باشد .
چون این سخنان به کسری رسید او را آزاد کرد و گرامی داشت.