نماد مهر

ღ♥ღ از آسمان مهربان تر خدای آسمان است که آنرا گنبد هستی قرار داده است ღ♥ღ

نماد مهر

ღ♥ღ از آسمان مهربان تر خدای آسمان است که آنرا گنبد هستی قرار داده است ღ♥ღ

لبخند حلال
آخرین نظرات
  • ۲۹ شهریور ۹۷، ۲۰:۱۱ - 00:00 :.
    تسلیت

۶۰ مطلب در تیر ۱۳۹۷ ثبت شده است


حکمت 10


امام علی (علیه السلام) فرمودند: با مردم آنگونه معاشرت کنید، که اگر مردید بر شما اشک ریزند، و اگر زنده ماندید، با اشتیاق سوى شما آیند.

زیبـاســـت چشمـی بـاز کـن

گردشـــی در کوچــه باغ راز کن

 هر که عشقش در تماشا نقش بست

عینک بد بینی خود را شکسـت

 علـت عـاشــــق ز عـلتــها جــداســـت

عشق اسطرلاب اسرار خداست

 من مـیـــان جســـمها جــان دیـــده ام

درد را افکنـــده درمـان دیـــده ام

 دیــــده ام بــر شـــاخه احـســـاســها

می تپــد دل در شمیــــم یاسها

 زنــدگــی موسـیـقـی گنـجشـکهاست

زندگی باغ تماشـــای خداســت

 گـــر تـــو را نــور یـقیــــن پیــــــدا شود

می تواند زشــت هم زیبا شــود

 زنـدگــی یــعنـی همیـــــــن پــروازهــا

صبـــح هـا، لبـخند هـا، آوازهـــا

 ای خــــطوط چهــــره ات قـــــــرآن من

ای تـو جـان جـان جـان جـان مـن

 با تـــو اشــــعارم پـر از تــو مــی شـود

مثنوی هایـم همــه نو می شـود

 حرفـهایـم مــــرده را جــــان می دهــد

واژه هایـم بوی بـاران می دهـــد

 

برخی نویسندگان نام چند فرزند برای امام حسن عسکری(علبه السلام) ذکر کرده‌اند اما قول مشهور این است که: از ایشان تنها یک فرزند، هم‌نام و هم‌کنیه با رسول خدا(ص) متولد شده است. علاوه بر اینکه تقسیم میراث آن حضرت میان مادر و برادر ایشان نیز می‌تواند مؤید قول مشهور باشد .


*علمای شیعه تنها فرزند امام حسن عسکری(علیه السلام) را حضرت مهدی(عج) می‌دانند و نام دیگری را ذکر نکرده‌اند. در این رابطه شیخ مفید که کتابش از اعتبار خاصی برخوردار است، می‌نویسد: امام بعد از امام حسن عسکری(علیه السلام) فرزندش بود که هم‌نام و هم‌کنیه رسول خدا(ص) بود و امام حسن(علیه السلام) به جز او فرزندی نداشت نه ظاهراً و نه باطناً مادر این فرزند کنیزی به نام نرجس بوده است.کلینی در کافی می‌نویسد: فرزندی برای امام حسن عسکری(ع) به دنیا آمد و او را محمد نام نهادند.

 ازطرفی یک دلیل تاریخی هم وجود دارد که قول مشهور را تأیید می‌کند. کلینی می‌نویسد: معتمد عباسی چون شنیده بود که از حضرت عسکری(علیه السلام) فرزندی باقی مانده درصدد یافتن او برآمد و دستور داد عده‌ای از قابله‌ها، زنان و کنیزان آن حضرت را معاینه کنند و اگر آثار حمل در آنها مشاهده شد گزارش کنند. نقل شده است که یکی از قابله‌ها به کنیزی شک کرد، از طرف خلیفه دستور داده شد که آن کنیز را در محلی تحت نظر قرار دهند.

سرانجام چون اثری از حمل ظاهر نشد آن کنیز آزاد شد. معتمد برای آنکه وانمود کند که از امام حسن عسکری(علیه السلام) فرزندی باقی نمانده و شیعیان از وجود امام بعدی نومید شوند دستور داد، میراث آن حضرت میان مادر و برادر امام حسن عسکری(علیه السلام) تقسیم شود: این تقسیم ارث دلالت بر این دارد که امام حسن عسکری(علیه السلام) فرزند دیگری نداشته‌اند و با توجه به اینکه خلیفه نتوانسته بود امام مهدی(عج) را پیدا کند، بنابراین دستور می‌دهد که ارث امام تقسیم شود. 

نتیجه: عقیده علمای شیعه بر این است که تنها فرزند امام حسن عسکری(علیه السلام) حضرت مهدی(عج) است که در سال ۲۵۵ هجری متولد شده است و هم اکنون غایب هستند و به امر الهی ظهور می‌کنند و جهان را پر از عدل و داد خواهند کرد. اقوال دیگری که در این رابطه هست مبنی بر داشتن فرزندانی دیگر، مورد قبول علمای شیعه نیست.

روزی سقراط (حکیم معروف یونانی)، مردی را دید که خیلی ناراحت و متاثر است. علت ناراحتیش را پرسید، پاسخ داد: "در راه که می آمدم یکی از آشنایان را دیدم. سلام کردم، جواب نداد و با بی اعتنایی و خودخواهی گذشت و رفت و من از این طرز رفتار او خیلی رنجیدم.”

سقراط گفت: "چرا رنجیدی؟”
مرد با تعجب گفت : "خب معلوم است، چنین رفتاری ناراحت کننده است.”
سقراط پرسید: "اگر در راه کسی را می دیدی که به زمین افتاده و از درد و بیماری به خود می پیچد، آیا از دست او دلخور و رنجیده می شدی؟"

مرد گفت: "مسلم است که هرگز دلخور نمی شدم. آدم که از بیمار بودن کسی دلخور نمی شود."
سقراط پرسید: "به جای دلخوری چه احساسی می یافتی و چه می کردی؟"
مرد جواب داد: "احساس دلسوزی و شفقت؛ و سعی می کردم طبیب یا دارویی به او برسانم.

سقراط گفت: "همه ی این کارها را به خاطر آن می کردی که او را بیمار می دانستی، آیا انسان تنها جسمش بیمار می شود؟ و آیا کسی که رفتارش نادرست است، روانش بیمار نیست؟ اگر کسی فکر و روانش سالم باشد، هرگز رفتار بدی از او دیده نمی شود؟ بیماری فکر و روان نامش “غفلت” است و باید به جای دلخوری و رنجش، نسبت به کسی که بدی می کند و غافل است، دل سوزاند و کمک کرد و به او طبیب روح و داروی جان رساند.


* شب چهلم با شب های دیگر فرقی ندارد.برگزاری مراسم سوم ، هفتم، چهلم و سالگرد، به منظور حفظ یاد و خاطره گذشتگان و احترام به آن‌ها است. موجب تسکین قلوب بازماندگان می‌گردد. در آموزه‌های دینی به برگزاری این گونه مراسم به صورت خاص (هفتم، چهلم و سالگرد) تصریح نشده، بلکه از آموزه‌های دینی استفاده می‌شود که به زیارت قبور رفته و یا به فعالیت هایی پرداخته شود که از آن‌ها به عنوان خیرات و مبّرات و باقیات صالحات یاد می‌شود. بر این اساس برگزاری مراسم هفتم و چهلم و سالگرد به جهت خیراتی که در این مراسم برای رفتگان به عمل می‌آید، از سنت‌های پذیرفته شده بوده و هست.
*عصر پنجشنبه یا روز جمعه ، برای زیارت اهل قبور مناسب است،چنان که راوی از حضرت باقر (علیه السلام)در باره زیارت قبور سؤال نمود و حضرت فرمود:
هر گاه روز جمعه شد ، آن ها را زیارت کن ،زیرا بین طلوع فجر و طلوع خورشید به هر کدام از آن ها که در تنگی باشد ،وسعت و فراخی داده می شود».
*از روایت استفاده می شود خیرات و طلب آمرزش برای اموات در وضعیت آن ها در آخرت تاثیر خواهد داشت. برای اموات از هر چیز بهتر و مفیدتر صدقه و احسان به فقرا و اهدای ثواب آن برای مردگان است. رسول گرامی اسلام (ص) فرمود: «صدقه حرارت قبرها را از بین می‌برد».
*برای اموات بهترین دعا این است که انسان برای آنان از خدای مهربان طلب عفو و مغفرت کند . بخواهد خداوند رحمت و بخشش و نعمت‌هایش را برآنان نازل فرماید.
لازم نیست به زیارت قبر مردگان بروید یا مقداری نماز و قرآن بخوانید، بلکه در هر کجا و به هر میزان برای آنان صدقه بدهید و دعا و فاتحه و قرآن بخوانید، ثوابش به آن ها می‌رسد. البته رفتن سر قبر بهتر است، چون اثرات دیگری غیر از فاتحه دارد.
*رفتن به زیارت قبور غیر از فوایدی که برای اموات دارد، برای زندگان نیز مؤثر است؛ زیرا انسان را به یاد آخرت می‌اندازد. هدایا و ثواب‌هایی که برای اموات می‌فرستند، برای زندگان نیز مؤثر است و برای خودشان ثواب دارد. کسی که سوره حمد یا آیت الکرسی یا صدقه یا نماز برای اموات می‌خواند، اول ثوابش به خود زنده می‌رسد، بعد برای میت.