نماد مهر

ღ♥ღ از آسمان مهربان تر خدای آسمان است که آنرا گنبد هستی قرار داده است ღ♥ღ

نماد مهر

ღ♥ღ از آسمان مهربان تر خدای آسمان است که آنرا گنبد هستی قرار داده است ღ♥ღ

لبخند حلال
آخرین نظرات
  • ۲۹ شهریور ۹۷، ۲۰:۱۱ - 00:00 :.
    تسلیت

«رجب»؛ نام نهمین ماه از ماه‌های قمری است. بر اساس آنچه در کتب لغوی آمده، این ریشه در موارد «بزرگ‌داشت چیزی از روی هیبت آن» مورد استفاده قرار می‌گیرد. و این ماه را نیز از آن رو رجب نامیده‌اند که در دوران جاهلیت، آن‌را بزرگ شمرده و جنگ در آن‌را ممنوع و حرام می‌شمردند،که پس از اسلام نیز این سنت ادامه یافت.

شایان ذکر است، در منابع حدیثی هم از این ماه به عنوان ماهی با عظمت و پر فضیلت یاد شده و بر انجام عبادات و اعمال نیک در آن بیشتر سفارش شده است.

در روایتی، از امام صادق(علیه السلام) نقل شده است که ماه رجب را «اصب» (ریزش زیاد) نامیده‌اند؛ زیرا در این ماه، رحمت الهی بر بندگانش بیشتر سرازیر می‌گردد.

همچنین در حدیثی دیگر، امام کاظم(علیه السلام) فرمودند: «رجب نام نهرى در بهشت است که از شیر سفیدتر و از عسل شیرین‌تر است، پس کسى که یک روز از رجب را روزه بدارد، خدا از آن نهر به او مى‌نوشاند».

در مورد مسجد سهله باید گفت: اگر چه مرسوم است که شیعیان در شب چهارشنبه به آن مسجد می‌روند، ولی در این زمینه، روایتی صریح در دسترس ما نیست. البته سید ابن طاووس چنین سفارش کرده‌اند: «چون خواستی به مسجد سهله وارد شوی، بهتر است که بین مغرب و عشای شب چهارشنبه جهت عبادت وارد مسجد شوی؛ زیرا این شب در بین شب‌های دیگر با فضیلت‌تر است. این احتمال قوی وجود دارد که این اندیشمند بزرگ، بافضیلت بودن شب چهارشنبه برای زیارت مسجد سهله را از روایتی استنباط کرده باشد که اکنون در دسترس ما نیست.


اما در مورد مسجد جمکران باید گفت، با توجه به انتساب آن به حضرت ولی عصر(عج)، این مسجد شباهت‌هایی با مسجد سهله داشته و از این‌رو مورد توجه شیعیان است.

اگرچه این مسجد در طول سال مورد توجه مردم است، اما شب‌های چهارشنبه، جمعیت بیشتری برای عبادت به آن‌جا می‌آیند که شاید یک دلیلش همان گزارشی باشد که سید بن طاوس در مورد فضیلت شب چهارشنبه بیان کرده است.

دلیل دیگری که می‌توان در نظر گرفت، گزارشی است که در مورد ساخت مسجد جمکران وجود دارد:

دستور امام غایب(عج) به حسن بن مُثله جمکرانی، برای ساختن مسجد مقدس جمکران که در شب سه شنبه هفدهم رمضان سال 393 قمری صادر شد. در ضمن این دستور توصیه‌ای نیز وجود داشت: نکته‌ مهمی وجود دارد: «یک بُز را از گله جعفر کاشانیِ چوپان باید با پول مردم این روستا بخر و اگر اهالی آن‌جا پول خرید این بُز را به تو دادند که چه بهتر، وگرنه از پول خودت آن‌را بخر و به همین مکان بیاور و در فردا شب(شب چهارشنبه) آن‌را ذبح کن و گوشتش را در روز چهارشنبه هجدهم ماه مبارک رمضان به بیماران و کسانی که درد شدیدی دارند انفاق نما و خداوند نیز همه آنان را شفا می‌دهد».


شاید عنایت امام زمان(علیه السلام) به شب و روز چهارشنبه باعث شده است که مردم در این زمان بیشتر برای عبادت به این مسجد بیایند.

منبع: پرسشگران ـ سایت نسل جوان

مشغول آشپزی بودم، آشوب عجیبی در دلم افتاد، مهمان داشتم، به مهمانها گفتم: شما آشپزی کنید من الان بر می گردم. رفتم نشستم برای ابراهیم نماز خواندم، دعا کردم، گریه کردم که سالم بماند، یک بار دیگر بیاید ببینمش. ابراهیم که آمد به او گفتم که چی شد و چه کار کردم. رنگش عوض شد و سکوت کرد، گفتم: چه شده مگر؟ گفت: درست در همان لحظه می خواستیم از جاده ای رد شویم که مین گذاری شده بود. اگر یک دسته از نیروهای خودشان از آنجا رد نشده بودند، می دانی چی می شد ژیلا؟ خندیدم. باخنده گفت: تو نمی گذاری من شهید بشوم، تو سدّ راه شهادت من شده ای؟ بگذر از من!

**********

 بارها به من می گفتند: «این چه فرمانده لشکری است که هیچ وقت زخمی نمی شود؟ برای خودم هم سؤال شده بود، از او می پرسیدم: تو چرا هیچ وقت زخمی نمی شوی؟ می خندید ،حرف تو حرف می آورد و چیزی نمی گفت. آخر، شب تولد مصطفی رازش را به من گفت: «پیش خدا کنار خانه اش، از او چند چیز خواستم: اول: تو را، بعد: دو پسر از تو تا خونم باقی بماند، بعد هم اینکه اگر قرار است بروم زخمی یا اسیر نشوم. آخرش هم اینکه نباشم توی مملکتی که امامش توش نفس نکشد.» همین هم شد.


به نقل از همسر شهید ابراهیم همت




پارچه مشکی رنگی که امروزه با آن کعبه را می پوشانند پیراهن یا پرده کعبه یا جامه کعبه نامیده می شود. این پوشش در قرون اخیر به رنگ مشکی بوده و آیات قرآن به رنگ طلایی با خط بسیار زیبایی بر آن بافته می شود. اما قبلا از رنگ های دیگری برای این پوشش استفاده می شده است.

ابن اسحاق گوید :" در عصر رسول خدا، بر کعبه پارچه سفید رنگ بافت مصر مشهور به "قباطی" می آویختند و سپس از بردهای یمانی برای آن استفاده می کردند. پس از پیامبر، عمر، عثمان، حجاج و ابن زبیر بر کعبه پارچه قباطی و پرده دیبا پوشانیدند.

این پرده ها گاهی به رنگ سبز و گاهی قرمز بوده و گاهی با دو یا چند پرده بر روی هم کعبه را می پوشانیدند.

در زمان ناصر عباسی، ابتدا پرده ای به رنگ سبز برای کعبه آماده شد و پس از آن، از اواخر خلافت وی، به رنگ مشکی تهیه گردید.

پس از آن زمانی که سلاطین مصر تهیه پرده کعبه را بر عهده داشتند همه ساله پرده ای به رنگ قرمز برای کعبه ارسال می کردند .

در زمان ملکشاه سلجوقی، که ایرانیان افتخار تهیه پرده کعبه را داشتند پرده هایی که برای کعبه آماده می شد به رنگ زرد بود. ابن بطوطه در سفر نامه خود (رحله) می گوید: پیراهن خانه کعبه را در شهر شوشتر خوزستان، ایران از دیبای خالص می بافتند و به کعبه می فرستادند.

در سال 1221 تا 1229 که اهل حجاز افتخار تهیه پرده را داشتند. نخست پرده را از حریر سرخ تهیه کردند و سپس در سال های بعد آنرا به حریر سیاه تبدیل کردند... 

در موسم حج بخصوص در روزهای نزدیک به تعویض پرده اندک اندک آنرا بالا می برند و بر می چینند و به جای آن پرده سفیدی می پوشانند و پس از انجام مراسم حج پرده نو بر آن می پوشانند .

بنا بر این مشکی بودن رنگ پرده (جامه) دلیل خاصی ندارد و به انتخاب تهیه کنندگان مربوط می شود.


اگرچه از نظر فقهی و حقوقی، انسان مالک اموال خود می‌باشد و می‌تواند هرگونه تصرف شرعی در آن داشته باشد، اما در آموزه‌های دینی این مسئله مورد تأکید قرار گرفته است که خداوند از نعمت‌هایی که به انسان عطا نموده حسابرسی می‌نماید؛ بنابراین با آن‌که تهیه دوباره وسائل زندگی از نظر فقهی منعی ندارد، اما از نظر اخلاقی بهتر است اگر وسیله‌ها و لباس‌های گذشته انسان، سالم و قابل استفاده می‌باشد، از دور ریختن آنها و خرید وسائل جدید خودداری شود؛ چرا‌که در جامعه، افرادی وجود دارند که از حداقل‌های زندگی محروم‌اند، و سفارش دین اسلام در این‌گونه موارد انفاق به دیگران می‌باشد؛ لذا بهتر آن است - در صورت توان مالی - به جای خرید وسائل اضافی که ممکن است از مصادیق اسراف باشد، به دیگران کمک کنید، تا هم خدای ناکرده مصداق اسراف نباشد و هم از ثواب انفاق بهره‌مند شوید و یا دست کم، با خرید وسائل و لباس‌های جدید، لباس‌ها و وسائل گذشته خود را در اختیار افرادی بگذارید که به آن نیاز دارند. البته دو نکته نیز در این زمینه قابل توجه است:

الف) اگر وسیله‌ای فرسوده شده و ایجاد زحمت می‌کند، موضوع دیگری است.

ب) گاه ممکن است نه برای اسراف و خودنمایی، بلکه با انگیزه مثبت دیگری، اقدام به خرید وسیله‌ای شود که چندان مورد نیاز نیست که در این موارد، می‌توان با نگاه دیگری به این موضوع نگریست و حتی آن‌را اقدامی اخلاقی دانست و این خود انسان است که می‌تواند داور خوبی در این زمینه باشد. به عنوان نمونه، اگر خانواده فقیری اقدام به ساخت صنایع دستی و یا نوعی از لباس نموده و از این‌راه ارتزاق می‌نمایند، اگر فردی به جای آن‌که کمک نقدی به آنها کند، برای حفظ کرامت انسانی آن خانواده، محصولاتشان را – بدون آن‌که نیازی داشته باشد – خریداری کرده و از این‌راه کمک غیر مستقیم به آنان می‌کند.

در این‌جا چند نمونه از آنچه را که در ارتباط با پرسش از نعمت‌ها در روز قیامت در منابع اسلامی آمده را بیان می‌کنیم:

1. خداوند در سوره تکاثر می‌فرماید: «ثُمَّ لَتُسْئَلُنَّ یَوْمَئِذٍ عَنِ النَّعیم»؛ سپس در آن‌روز از نعمت‌های خداوند باز خواست می‌شوید.

البته این نعمت‌ها مصادیق زیادی دارد که از جمله آن پرسش از نعمت مال و سرمایه است.

2. امام حسن(علیه السلام) در نامه‌ای که به یکی از یارانشان می‌نویسند در توصیف دنیا چنین می‌فرمایند:

 آگاه باش که در باره مال حلال دنیا باید حساب پس بدهی، و در باره مال حرام آن مجازات بشوی، و در باره اموال شبهه‌ناک نیز مورد نکوهش قرار بگیری! پس دنیا را مانند مردارى فرض کن و تنها به حداقل مورد نیاز بسنده کن؛ زیرا اگر این مقدار که گرفتى حلال باشد از زاهدان خواهی بود، و اگر حرام باشد باز هم مسئولیتى ندارى؛ زیرا گویا، از مردار به اندازه حداقل نیازت استفاده نموده‌ای، و اگر نکوهش باشد که مجازاتش چندان سخت نیست.

این روایت به خوبی بیانگر این مطلب است که برخی امور مانند آنچه در سؤال آمده، ممکن است از مصادیق شبهات باشد که حساب و عقابی هم در آن نباشد، اما عتاب در آن وجود دارد.

«فواطم»‏ از ریشه «فطم» جمع «فاطمه» است. برای هر گروهی از افراد که یا خود نام «فاطمه» داشته و یا منسوب به فردی به نام «فاطمه» باشند، می‌توان از تعبیر «فواطم» استفاده کرد؛ لذا نیازی نیست که این واژه را منحصر در افراد خاصی بدانیم که انتخاب آن برای دیگران ممنوع باشد.

با این وجود، در گزارشات تاریخی، این واژه برای چند گروه مشخص مورد استفاده قرار گرفته است:

1. فاطمه بنت اسد(مادر امام علی علیه السلام) حضرت فاطمه زهراء(سلامالله علیها) و فاطمه بنت زبیر.از این مجموعه با نام «الفواطم الثلاث» و یا «فاطمه‌های سه‌گانه» نیز یاد شده است. 

2. فواطم‏؛ فاطمه بنت سعد أم قصیّ، فاطمه بنت عمرو جرول بن مالک أم أسد بن هاشم، فاطمه بنت أسد بن هاشم، فاطمه بنت رواحه، و فاطمه بنت رسول اللّه(ص).

3. فواطم؛ فاطمه بنت أسد، حضرت فاطمه زهرا(سلام الله علیها) و فاطمه دختر حمزه، و فاطمه دختر عتبه. از این مجموعه در روایتی از امام علی(علیه السلام) یاد شده است:

پارچه استبرقی به پیامبر اسلام(ص) هدیه شد و حضرتشان به من فرمودند که آن‌را به چهار قسمت تقسیم کرده و به هر کدام از فواطم، بخشی از آن‌را بدهم. من هم پارچه را میان آنان تقسیم کردم. فاطمه زهرا(سلام الله علیها)، فاطمه بنت اسد(سلام الله علیها)، فاطمه دختر حمزه، و چهارمین فاطمه که نامش در این روایت برده نشده، اما احتمال داده‌اند که فاطمه بنت عتبه، همسر عقیل بن ابی طالب باشد. این مجموعه را می‌توان «الفواطم الاربع» و یا «فاطمه‌های چهارگانه» دانست.

4. فاطمه دختر عمرو بن عائد(جدّه پدرى پیامبر)، فاطمه دختر زائره(زائده) بن اصمّ(مادر حضرت خدیجه)، فاطمه دختر عبد اللّه بن ورام، فاطمه دختر حرث بن عکرمه و فاطمه دختر نضر.

5. در برخی متون از حسنین(علیهم السلام) با عنوان «ابنا الفواطم» و یا «دو پسر فاطمه‌ها» یاد شده است. این فاطمه‌ها عبارت‌اند از: مادرشان حضرت فاطمه زهرا(سلام الله علیها)، مادربزرگشان فاطمه بنت اسد(سلام الله علیها) و مادربزرگ پدری پیامبر اسلام(ص) که نامش فاطمه بنت عبد الله بن عمرو بن عِمْران بن مخزوم بود.

لازم به ذکر است که این‌گونه نیست که هر کس نامش فاطمه بود و از مجموعه فواطم به شمار آید، فضیلتی؛ مانند فاطمه زهرا، یا فاطمه بنت اسد داشته باشد.

 


سردار شهید علی چیت سازیان

دیگر رمقی برایمان نمانده بود. این خدا بود که ما را می آورد. باقی ماندة گروهان من تیر خورده بودند و علیل. خودم هم ترکش خورده بودم از پا.

تازه باید با این وضعیت یک خط از دشمن را می شکافتیم تا به عقب برسیم.


لنگ لنگان و آهسته آمدیم بالا. رسیدیم به یک رشته کانال و سنگرهای عراقی که بالای سرمان قرار داشت. توش و توان درگیری نداشتیم، چون برای خدا جنگیده بودیم خدا هم کمکمان کرد.


من نگاه کردم بالای سرِ خودم و دیدم یک زیر پیرهن سفید از لب کانال بالا آمده و تکان می خورد. سمت چپ هم دیدم یک پیرهن سفید دیگر تکان می خورد. رفتم روی کانال دیدم پنج نفر دیگر هم نشسته اند داخل، برای یک لحظه فکر کردم ما باید اسیر اونا بشیم یا اونا اسیر ما. دور برشان پر بود از نارنجک و سلاح، حتی با یک کلت کمری می توانستند ستون مجروح ما را اسیر کنند.


گفتم: «خدایا تو ما را در چشم عراقیا بزرگ کردی.» جرأت کردم یه داد سرشان کشیدم و یک کلاش برداشتم از لب کانال. بلافاصله هفت نفرشان دست بالا بردند. هلهله کنان افتادند جلو.


خودم هم خنده ام گرفته بود. جلوم هفت تا عراقی سالم بودند و پشت سرم چند نفر از نیروهام که همه شان مجروح بودند.



حکمت 349 نهج البلاغه 

تهدیدهای موجود در این روایت و روایات دیگر و نیز تهدیدهای قرآنی به عذاب جهنم، همه با صرف نظر از این آیه شریفه‌ای است که می‌فرماید «ممکن است خداوند هرگناهی را ببخشد».به عبارت دیگر؛ گروه‌هایی از گناه‌کاران وجود دارند که شایستگی معذّب شدن به آتش جهنم را دارند، ولی خداوند در قرآن، این الزام را از خود برداشته است که حتماً هر فردی را که مرتکب این گناهان شده است عذاب کند و این امکان را باقی گذاشته که در صورت صلاح‌دید و با سنجیدن دیگر رفتارها و کردارها او را ببخشد.در واقع این آیه، بر دیگر آیات و روایات، حکومت دارد.

البته باید توجه داشت که منظور آیه این نیست که خداوند حتماً تمام گناه‌کاران را خواهد بخشید؛ بلکه تنها دست خود را برای بخشش آنها باز گذاشته است؛ لذا هیچ گناه‌کاری نمی‌تواند با اتکا به این آیه، خود را مصون از عذاب دانسته و بر انجام گناهان جرئت پیدا کند.