چهارشنبه, ۵ دی ۱۳۹۷، ۰۴:۴۹ ب.ظ
در روایتی؛ سفارش شده تا دوستان خود را افزایش دهیم، ولی در روایتی دیگر، توصیه شد که به دنبال افزایش تعداد دوستان نباشیم. دلیل این ناهمخوانی چیست؟!
در ارتباط با ناهمخوانی موجود در پرسش باید گفت؛ روایاتی درباره افزودن دوستان نقل شده است که به دو نمونه از آنها اشاره میشود:
پیامبر خدا(ص): «استَکثِروا مِنَ الإِخوانِ فَإِنَّ لِکُلِّ مُؤمِنٍ شَفاعَةً یَومَ القِیامَة»؛«دوستانتان را زیاد کنید؛ زیرا هر مؤمنى در روز قیامت، شفاعت ویژه خود را خواهد داشت».
امام علی(علیه السلام): «لَا تَسْتَکْثِرَنَّ مِنْ إِخْوَانِ الدُّنْیَا فَإِنَّکَ إِنْ عَجَزْتَ عَنْهُمْ تَحَوَّلُوا أَعْدَاءً وَ إِنَّ مَثَلُهُمْ کَمَثَلِ النَّارِ کَثِیرُهَا یُحْرِقُ وَ قَلِیلُهَا یَنْفَع»؛«به دنبال افزودن شمار برادران دنیایى خود مباش که اگر نتوانی خواستههایشان را برآورده کنی، دوستیشان تبدیل به دشمنی میشود و چنین دوستانی مانند آتش هستند که مقدار زیاد آن آسیب وارد کرده و مقدار کمش سود میرساند».
این دو روایت در نگاه اول ناهمخوان به نظر میآیند؛ اما باید دانست که در واقع با هم تعارضی ندارند؛ زیرا روایت دوم، تنها ناظر به «اخوان الدنیا» و یا همان «إخوان المُکاشرة» است که از دوستی و معاشرت با آنان - جز به اندازه ضرورت - نهی شده است.«مکاشره» از ریشه «کشر» به معنای با کسی خندیدن و دندانها را به او نمایان ساختن، است، و مقصود از دوستان و برادران مکاشره، کسانی هستند که تنها به جهت نفع دنیوی، به صورت ظاهری خندان بوده، ولی در مشکلات و گرفتاریها دوستان خود را رها میکنند.
از اینرو؛ این از باب تعارض مطلق و مقیّد است، که از نظر نفى و اثبات مختلف میباشند؛ در این صورت، مطلق، حمل بر مقیّد میشود؛ یعنى مقیّد، قرینه بر این است که مراد جدّى از مطلق، معناى مقیّد نیست. بنابراین، مقصود از روایت اول؛ افزایش دوست مؤمن و واقعی است، نه دوستان دنیایی که در روایت دوم از افزایش آن نهی شده است.
ذیل هر کدام از دو حدیث یاد شده، علت یا ملاک افزایش و یا کاهش دوستان را بیان میکند که تأیید کننده این جمعبندی است.
امام علی(علیه السلام): «لَا تَسْتَکْثِرَنَّ مِنْ إِخْوَانِ الدُّنْیَا فَإِنَّکَ إِنْ عَجَزْتَ عَنْهُمْ تَحَوَّلُوا أَعْدَاءً وَ إِنَّ مَثَلُهُمْ کَمَثَلِ النَّارِ کَثِیرُهَا یُحْرِقُ وَ قَلِیلُهَا یَنْفَع»؛«به دنبال افزودن شمار برادران دنیایى خود مباش که اگر نتوانی خواستههایشان را برآورده کنی، دوستیشان تبدیل به دشمنی میشود و چنین دوستانی مانند آتش هستند که مقدار زیاد آن آسیب وارد کرده و مقدار کمش سود میرساند».
این دو روایت در نگاه اول ناهمخوان به نظر میآیند؛ اما باید دانست که در واقع با هم تعارضی ندارند؛ زیرا روایت دوم، تنها ناظر به «اخوان الدنیا» و یا همان «إخوان المُکاشرة» است که از دوستی و معاشرت با آنان - جز به اندازه ضرورت - نهی شده است.«مکاشره» از ریشه «کشر» به معنای با کسی خندیدن و دندانها را به او نمایان ساختن، است، و مقصود از دوستان و برادران مکاشره، کسانی هستند که تنها به جهت نفع دنیوی، به صورت ظاهری خندان بوده، ولی در مشکلات و گرفتاریها دوستان خود را رها میکنند.
از اینرو؛ این از باب تعارض مطلق و مقیّد است، که از نظر نفى و اثبات مختلف میباشند؛ در این صورت، مطلق، حمل بر مقیّد میشود؛ یعنى مقیّد، قرینه بر این است که مراد جدّى از مطلق، معناى مقیّد نیست. بنابراین، مقصود از روایت اول؛ افزایش دوست مؤمن و واقعی است، نه دوستان دنیایی که در روایت دوم از افزایش آن نهی شده است.
ذیل هر کدام از دو حدیث یاد شده، علت یا ملاک افزایش و یا کاهش دوستان را بیان میکند که تأیید کننده این جمعبندی است.